|
||
|
||
|
||
خبرنگار امرداد - میترا دهموبد : | ||
چندگاهي
است كه خبرهاي ناگواري در گسترهي يادمانهاي تاريخي، از دور و نزديك به
گوش ميرسد. بخشي از سنگنگارهي بهرام گور در تنگچوگان را ويران كردند.
روشن نشد چگونه اما نگارهاي در تيمره، نگارهاي كه نقشي چندهزارساله بر
خود داشت و به نگارهي زايش انسان، نامور شده بود، خورد شد، خوردِ خورد.
رنگيننگارهاي در ميرملاس كه از كهنترين رنگيننگارههاي جهان است با
اره از دل سنگ بريده شد و دزديده شد و...
از اين دست خبرهاي ناگوار در بخش ميراث فرهنگي، اين روزها كم نبودند و اكنون چند روزي است كه با خبر ساخت شهركي صنعتي در حريم درجهي ٣ پاسارگاد، برآشفتهايم. همهي اين خبرها ما را بر آن داشت تا با دوتن از باستانشناسان كشور، گفتوگويي تلفني داشته باشيم.دكتر مهدي رهبر، دربارهي آسيبهاي رسيده به يادمانهاي تاريخي، گفت: «همهاش كه اين نيست كه گفتيد. ما آناندازه سايت باستاني و تاريخي داريم كه بيحفاظ و نگهبان، رها شدهاند.» او گفت: «دو اصل در باستانشناسي داريم، يكي كاوش است و ديگري پاسداري و نگهداري. بايد از آنچه در كاوشها پيدا ميشود، نگهداري شود تا در سايهي اين نگهداري بتوانيم به پژوهش بپردازيم. اما سازمان ميراث فرهنگي كشور در بخش نگهداري، خيلي ضعيف كار ميكند.» به گفتهي وي بخشي از آسيبها در سايهي ناآگاهي مديران بخش ميراث فرهنگي رخ داده است. او گسترهي باستاني «شغاب» در بوشهر را نام برد و گفت: «شهرداري ميخواست روي اين سايت باستاني، پارك بسازد. براي اينكه ارزش اين گستره را نشان دهيم، كاوش و حفاري كرديم اما شهرداري باز هم كار خودش را كرد. در اين مملكت، نقش ميراث فرهنگي، روشن نيست.» دكتر رهبر گفت: «شهرداري كه براي خيلي خلافهاي ساختماني، جريمههاي آنچناني ميگيرد، به سادگي با لودر و ماشينهاي سنگين ميافتد به جان ميراث فرهنگي و كسي نيست كه جلويش را بگيرد، ميراثي كه ارزشش را نميتوان برآورد كرد.» دكتر رهبر از نبود قوانين سفت و سخت و بازدارنده در بخش ميراث فرهنگي سخن به ميان آورد و گفت: «همهجا قانونشكني هست اما با وضع قانونهاي سختگيرانه، جلويش را ميگيرند. افزونبر وضع قانون، بر پيگيري و اجراي قانونها هم نظارت دارند. در همهي جهان، فرهنگسازي نيز گزينهاي است كه در كنار وضع قوانين سخت دربارهي يادگارهاي باستاني، در نظر گرفته ميشود. اما يكي نيست بپرسد مسوولان ما چه اندازه كار فرهنگي در اين زمينه كردهاند. آيا دانشآموزان ما، مادرها و پدرها، مردم كوچه و بازار حتا برخي از آن قاضيهايي كه حكم براي ميراث فرهنگي صادر ميكنند، اصلا ميدانند كه ميراث فرهنگي چيست؟» او دربارهي شهركي كه در حريم پاسارگاد در دست ساخت است، گفت: «وجود هرگونه شهرك، بيگمان آسيبرسان است. شهرك يعني رفتو آمد، يعني دود و گازهاي آلودهكننده، يعني بالا رفتن گرما، و همهي اينها روي هم ميشود يك محيط اسيدي كه به نابودي اثري به بيهمتايي پاسارگاد ميانجامد.» او به ايستگاههاي حفاظتي در سايتهاي باستاني كشوري همچون يونان اشاره كرد و گفت: «در جايجاي اين كشور گسترههاي باستاني هست، براي همهشان نيروي نگهبان و محافظ، آموزش دادهاند. در كنار همهي سايتهاي باستانيشان، موزهاي دارند كه هرچه در سايتها پيدا شده را در آنجا نمايش ميدهند. اجازه ميدهند تا مردم با اثر باستاني پيوند بيشتري برقرار كنند در حالي كه در ايران، يافتهها سرازير موزهي ملي ميشود يا خاك ميخورد، و از پيوند و ارتباط خبري نيست.» با دكتر كاميار عبدي، هم گفتوگو كرديم. او كه بارها پيرامون آسيب بارانهاي اسيدي و آلودگيهاي پيرامون پاسارگاد و تختجمشيد سخن گفتهبود، دربارهي شهرك صنعتي در حريم پاسارگاد گفت: «البته نوع شهرك مهم است. اما به هر روي حتا اگر از آن شهركهايي هم نباشد كه آلودگي دارند، ساخت اين شهرك در حريم يك يادمان باستاني، نادرست است. من واقعا سر درنميآورم، چگونه سازمان ميراث فرهنگي با ساخت آن، موافقت كرده است.» او گفت: «حتا اگر آلودگي آنچناني نداشته باشد، چشمانداز دستنخوردهي گستره را بر هم ميزند. دستنخورده و بكر بودن گسترههاي باستاني براي انتقال حس به بازديدكنندگان و گردشگران از گزينههايي است كه در همهجاي جهان به آن توجه ميشود اما در ايران...» دكتر عبدي دربارهي آسيب به گسترههاي باستاني، ويرانيها و دزديها گفت: «جاهاي ديگر جهان هم ويراني ميراث فرهنگي و تاريخي داريم اما در شرايط ويژهاي همچون جنگ يا فروپاشي امنيت مركزي كشور.» او گفت: «شوربختانه فروپاشي(انحطاط) فرهنگي مايهي چنين رخدادهايي است. پولپرستي، ذهن مردم را پر كرده است. سر سنگي هركول در كرمانشاه را بارها شكستهاند. ميگويند؛ طلا در آن پنهان است.» به باور وي قوانين ميراث فرهنگي در ايران، بسيار ابتدايي است. او گفت: «همانگونه كه براي قاچاق يا رانندگي، قانون وضع ميشود براي ميراث فرهنگي نيز بايد وضع شود. قاچاق عتيقه در ايران در اندازهي قاچاق سيگار يا ادكلن است حتا در اندازهي مواد مخدر هم نيست. شوربختانه يكي از شوندهاي چنين رخدادهايي كه در گوشه و كنار، هر روز ميشنويم اين است كه مسوولان برخوردي با آن نكردهاند و گهگاه از آن چشمپوشي هم كردهاند. اگر برخوردي جدي با چندتا از همين قاچاقچيان عتيقه ميشد، به گمانتان كسي جرات چنين كارهايي را داشت؟»
http://www.amordadnews.com/neveshtehNamyesh.aspx?NId=6231
|
قاچاق عتيقه در ايران در اندازهي قاچاق سيگار يا ادكلن است
اشتراک در:
نظرات پیام (Atom)
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر