روزی مریدان اخوند را گفتند!!..

روزی مریدان اخوند را گفتند: دختران ما در امارات خريد و فروش می‌شوند!
اخوند فرمود: ملالی نیست… شيوخ آنجا برادران مايند و تجارت با آنان حلال!!

مریدان گفتند: سن فحشا به دوازده سال رسيد!!
اخوند فرمود: خیالی نیست… سن تكليف نه سال است!!!

مریدان گفتند: فقرا كليه هاشان تمام شد، قلب‌ها را می فروشند!!
اخوند فرمود: اشکالی نیست… فقط ايمانشان را نفروشند!!!

مریدان گفتند: جوانان غرق اعتیاد و افیون و اکس شده‌اند!!
اخوند فرمود: مادام که در مجالس مختلط لهو و لعب نکنند ملالی نیست !!

مریدان گفتند: مردان سه جا کار می کنند و از مردی رفته‌اند اما همچنان مقروض و بدهکارند!!
ادامه:






اخوند فرمود: هنوز از دوازده شب که به خانه می‌آیند تا اذان صبح زمان کافی برای نماز شب دارند پس اشکالی وارد نیست!!

مریدان گفتند: هر روز بر تعداد نوزادان سر راهی افزوده میشود !!
اخوند فرمود: بچه‌های بالای پنج سال را به پرورشگاههای محیطی بفرستید تا در شیرخوارگاه آمنه جا گشاده گردد!!

مریدان گفتند: از سوخت خراب وآلودگی هوا جوانان چپ و راست سکته می‌کنند و کودکان سرطان خون گرفته‌اند!!
اخوند فرمود: دنیا را اعتبار نباشد. پشت سر وزارت نفت غیبت نکنید!!

مریدان گفتند: مردم از فقر و بدبختی و بی عدالتی افسرده و گریان و نالانند!!
اخوند فرمود:مرحبا ! بسیار گریه کنید تا گناهانتان آمرزیده شود !!

ناگاه مریدی سبک عقل از آن پشت عربده زد: وا مصیبتا… وا اسلاما!! در میدان ولیعصر چند تار مو بیرون همی زدندی…!!!!

اخوندخشمگين شد و کف بر دهان آورد و ناسزا و سقط گفت و هروله کنان براه افتاد و مریدان خشتکها از پا بکندندی و بر سر نیزه‌ها کردندی و زنجیرها و قمه‌ها و پنجه بوکسها برداشتندی و عربده کشان برای ارشاد به موقعیت اعزام شدندی...!

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر